۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

از گذشته های دور





متاسفانه من نتوانسته ام سابقه تاریخی دهملا یا قلعه حاجی یا روستاهای اطراف |آنرا بدست بیاورم. تنها چیزی که بیاد دارم ولی بیاد نمی آورم که در کجا این مطلب را خواندم خاطرات یک جهانگرد اروپایی در زمان قاجارها یا قبل از آن از شاهرود و دهملا بود. این جهانگرد تعریف میکرد که در راه مشهد از این مناطق گذر میکرده و مردمان دهملا را مردمانی گرم و اهل صفا یافته و حاکم دهملا او را به خوردن ظرفی انجیر دعوت کرده است. او سپس از شاهرود که شهر مصفایی بوده صحبت کرده و نیز اشاره کرده است که گداهایی سمجی هم داشته است. و وقتی او سکه ای را بطرف یک زن گدا پرتاب میکند زن سکه را از زمین میرباید و چون سکه از دست یک غیر مسلمان به دست او رسیده بوده بلافاصله آنرا در جویی که در آنجا روان بود غسل میدهد تا سکه پاک شود.


سمت چپ بالا «قلعه تاریخی دهملا»
وسط، بخشی از دیوار قلعه «قلعه حاجی» این سه راهی به «دم کوره» موسوم است. حال این کوره چه بوده و غیره را باید دوستان دیگر همولایتی ریشه یابی کنند.

پایین.. این را میگذارم تا از همولایتی ها کسی پیدا شود و در بخش نظرات بگوید که چیست و کجاست
 آنچه که مسلم است این است که نوار باریکی که از کناره دشت کویر تا دامنه کوههای البرز از گرمسار به طرف شاهرود ادامه دارد تنها منطقه قابل کشت بوده است. آب  این زمینها که پهنای آن از کویر تا دشت سنگلاخ منتهی به رشته کو البرز حدود 5 تا 10 کیلومتر ادامه دارد به وسیله قناتهایی که با رنج بسیار ایجاد و نگهداری میشد تامین میشده. با توجه به باز بودن محیط اطراف میتوان حدس زد که به لحاظ نظامی تا چه حد این منطقه آسیب پذیر بوده است و در نتیجه مانند سایر مناطق آسیب پذیر فلات ایران برج و باروهای مخروبه در همه چشم اندازها وجود دارد. . وجود «تپه قلعه» دهملا که بزرگترین قلعه مخروبه مسیر تهران به شاهرود است نشان دهنده حاکمیت بزرگ دهملا بر مناطق اطراف بوده است و احتمالا به هنگام حمله اقوام دیگر به منطقه مردمان به داخل قلعه دهملا پناه می برده اند و مشترکا از منطقه شان دفاع میکردند. ارتفاع «تپه قلعه» نشان از استحکام و اعتبار آن  در طی سالیان دارد. از دیگر تپه های تاریخی میتوان از «تپه پله» نام برد که در نزدیکی قلعه حاجی قرار دارد که بطور کلی تبدیل به تلی از خاک شده است و نشان از استحکامات نظامی دارد.
بنظر نمیرسد که قلعه حاجی قدمت چندانی داشته باشد. سابقه آن نباید از دویست سال تجاوز کند و حد اکثر در اوایل دوره قاجار که دولت مرکزی قدرت ایجاد امنیت بیشتری در مقابل اقوام بیابانگرد برای ایران فراهم کرده بود باید ساخته شده باشد. میتوان حدس زد که آنجا را عده ای از ساکنان قلعه دهملا باید ساخته باشند که به زمین های زیر کشت خود نزدیک تر باشند. به نظر میرسد که در دوران قاجار با ورود مهاجران جدید خانه هایی در کنار قلعه ساخته شد و دیگر نیاز چندانی به زندگی در درون قلعه حس نمیشد. خوب بخاطر دارم که تا سال 1364 که هنوز در ایران بودم این قلعه مسکونی بود و خانواده هایی در آن زندگی میکردند اما بخشهای غیر مرکزی آن که ساکنانش آنرا ترک کرده بودند مخروبه شده بود.
چهره مردمان قلعه حاجی که گونه گونی در رنگ پوست و رنگ چشمها و قیافه ها دارد نشان از آن دارد که این ده باید جدید باشد. جد ما که خاندان «کردی» هستیم بنام «محمد کرد» از کردهای ساکن قوچان یا مشهد شاید هم هردو بوده است چرا که نام این دو منطقه را از عمو و پدرم شنیده ام و بنظر درست هم می آید چرا که کردهای این مناطق از ایلهای مهاجر بودند و گویا ییلاق قشلاق داشتند. عمویم میگفت که یک بار که «محمد کرد» عازم کربلا بوده از این مناطق گذر میکرده و به دعوت بزرگ دهملا در قلعه حاجی اسکان می یابد. تصور میکنم منظور از کربلا هم همین کربلای امروز نبوده بلکه همان قضیه ییلاق و قشلاق و یا رفت و آمد بین منطقه کردستان عراق و ترکیه و ایران بوده است. کردهای قوچان از کردهای  این دو نام را از عمو و پدرم شنیده ام.  آنها را شاه عباس از اطراف دریاچه وان در ترکیه کنونی که آن زمان جزو سرزمین ایران بودند به شمال خراسان کوچاند تا بتواند از ایران در مقابل حملات اقوام بیابانگرد شمال خراسان مانند ازبک ها دفاع کنند. کردها شکست سختی به ازبکها دادند و پس از هزار سال ایران را از شر این حملات مصون داشتند و مرزهای ایران را را منطقه بلخ و بخارا که سابقا جزو ایران بود گسترش دادند.
تا جایی که بخاطر دارم خانواده های دیگری نیز بودند که از دهه ها قبل از مناطق دیگری به قلعه حاجی کوچ کرده بودند. در این مورد شاید سایر بازدید کنندگان یا اهالی که از اینجا بازدید میکنند حرفی برای گفتن داشته باشند که برایم ایمیل کنند یا در بخش نظرات بگنجانند.
تا جایی که بخاطر دارم بیشتر تابستانها پدرم خانواده را برای گذراندن تعطیلات به قلعه حاجی میبرد و ما معمولا سخت دلخور بودیم چرا که دلمان برای دوستان مان در تهران شدیدا تنگ میشد. در یکی از این تعطیلی ها که 14 سال داشتم پسرعمویم صحبت از یک سری شمشیر و خنجر کرد که به هنگام رفتن به مدرسه با آنها با سایر همشاگردی ها بازی میکرد و معلم مدرسه این قضیه را خطرناک دیده بود و به آنها دیگر اجازه نداده بود که با این سلاح ها بازی کنند. من که از ارزش آثار عتیقه آگاه بودم بلافاصله کنجکاو شدم که این سلاحها را ببینم که در خانه یکی از اهالی زنده یاد «ملاحلیمه» بود که یک پیرزن ملا بود. ولی وقتی به او مراجعه کردیم او گفت که آن سلاح ها را داده است برده اند. نمیدانم منظورش چه بود اما میدانم که نمیخواست دست ما بدهد. نبظر میرسد که اهالی ده با این شمشیر ها و خنجرها از خود در مقابل مهاجمین دفاع میکرده اند. من تنها دو نمونه از آنها را که اندازه قمه بودند در دست قصاب ده دیده بودم.
پدرم از دوران کودکی اش تعریف میکرد که یک بار خبر آوردند که ترکمن ها دارند حمله میکنند و مردم ده نیز دست زن و بچه را گرفته و به باغها و سوراخهای صحرای اطراف پناه برده بودند. بعدا مشخص میشود که گویا در منطقه ای بین شاهرود و جنگلهای شمال یکی دو ترکمان مشغول شکار بوده و تیر و تفنگی در کرده اند و ترسی به دل مردمان دیار افتاده بوده است. این امر میرساند که تا چه حد این منطقه مورد تاخت و تاز بوده است.
 ادامه دارد...

لینک مطلب در بالاترین؛

http://balatarin.com/permlink/2010/1/20/1921689

۶ نظر:

  1. Dear Mohsen
    My name is Majid just now Im living in San Diego , Ca but my father is from Kelatemola and Im interested about that place same as u I have so much memories from there. also I know ur grandfather and we had a lot of talk around politic,poem.... i have some research about that area and especially desert close to these village I hope we can share these. here is my Email: majfada@yahoo.com also u can check my website: Majfada.com  

    پاسخحذف
  2. Dear Mohsen
    My name is Majid just now Im living in San Diego , Ca but my father is from Kelatemola and Im interested about that place same as u I have so much memories from there. also I know ur grandfather and we had a lot of talk around politic,poem.... i have some research about that area and especially desert close to these village I hope we can share these. here is my Email: majfada@yahoo.com also u can check my website: Majfada.com  

    پاسخحذف
  3. به به یک همولایتی پیدا شد. منتظر بقیه هستیم.

    پاسخحذف
  4. این غار حوالی تپه قلعه و همون حوالی باید باشه ولی یه کم فرق میکنه خلاصه همون دیاره دیگه محمود بخشی

    پاسخحذف
  5. سلام دایی جان
    دوست دارم عکسهای بیشتری از شما و خانوادتون از طربق میل برام بفرستید.
    دوستار شما محمد
    fiuna.mamal@yahoo.com

    پاسخحذف
  6. سلام
    من حاج عزیز حاجی محمدی هستم با سلام به همه همولایتی هاودوستانم. علی عموحاج باقرو پسرعمویم محمدعموحاج ابراهیم ودیگر فامیل های عزیزم وهمشهریهای خوبم را دوست دارم و نیز اقای ناصرمویدی.
    یاد قدیمابخیر.

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید