۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

طبیعت این بوم


 وقتی به طبیعت این نواحی نگاه میکنید به نظر خشک و عاری از زندگی می آید.  بنظر می آید که تنها پرندگان آن گنجشک و سقائک و کلاغ  و کبوتر چاهی باشند. اما پرندگان بسیاری در آنجا زندگی میکنند.  من چیزی نزدیک به 35 نوع پرنده و جانوران گوناگون را برشمردم. و این تازه همه ماجرا نیست چرا که من کارشناس فن نیستم. اگر بخواهم سرانگشتی آنچه را که به یاد دارم بیاورم میتوان از پرندگان بجز آنها که نام بردم  سه نوع کلاغ دیگر و نیز .. ای بابا نام شان را فراموش کرده ام. انواع دیگری از کاکلی ها، پرندگانی شبیه به قناری و نیز شانه به سر، انواع پرندگان شکاری از قبیل شاهین و هما و قرقی و نیز کبک  بلدرچین و تیهو، انواع قمری و... از حیوانات وحشی میتوان از کل و قوچ اوریال که از بهترینها در جهان هستند و تنها در رشته کوههای هیمالیا تا البرز زندگی میکنند و بهترین آنها ساکن ایران و افغانستان هستند. و نیز کل و بز کوهی، دو نوع آهو یکی کوچکتر بنام جبیر که در دشتهای مشرف به کوهستانها زندگی میکنند و دیگری که بزرگتر است ساکن دشتهای کنار کویر.


  از دیگر پستانداران انواع موشها، خرگوش، شغال که زوزه های شبانه شان را از کودکی بخاطر دارم و نمیدانم که آیا هنوز هم هستند یا نه. گرگ، کفتار، گورکن، تشی که دارای تیغهایی شبیه جوجه تیغی اما بسیار بلند و هم هیکل یک بره است و کله اش هم مثل خرگوش. در موردش یکی از شاعران محلی بحر طویلی ساخته بود. در اصل این شاعر این بحرطویل را برای یکی از اهالی روستا که با او میانه خوشی نداشت ساخته بود. جریان از این قرار بود که یکروز تشی به خانه و باغ آن روستایی میزند و زن و بچه آن روستایی با تشی روبرو میشوند و سخت میترسند. و این درحالی که تشی حیوانی بسیار خجول است و بلافاصله فرار میکند. ابیات آن بیادم نیست اما قسمتی از آن که اهل و عیال آن روستایی با تشی روبرو شدند این است؛

چیزی دیدند فلان و فلان، صورت مثال حیوان، گوشها مثال انسان، یهو گفتند ای بابا جان، ای بابا جان، این آمده بخورمان، یا آمده بوورمان (ببرمان- ما را با خودش ببرد). خلاصه شعر دهان به دهان میگشت و اهالی سرگرم میشدند. در بالا عکس تشی را می بینید. این حیوان صدمه زیادی به باغداران میزند و عاشق خربزه ها و هندوانه های دشت است و انگور باغها. زمین را با پنجه هایش سوراخ میکند و از زیر دیوار وارد باغها میشود. باغداران یا دشتبانان هم که تحمل آسیب زیاد را ندارند با یک چماق چند شبی را کشیک میکشند و حساب طرف را میرسند. در زمان کودکی نعش یک تشی را که چماق به مغزش خورده بود دیدم. البته دشتبانان جوان و اهل ماجرا جویی یک آبگوشت دبشی هم با گوشت این حیوان درست میکردند که اگر عقل و بار امروزم را داشتم به جای اه و پیف کردن حتما از آن میخوردم.


از خزندگان چند نوع سوسمار بزرگ و کوچک ( به گویش محلی «کلماس)  و نیز بزمجه که گویا به پستان بزها میچسبیده و شیر میخورده. تصور میکنم نوعی سوسمار بزرگ باشد.  سوسماری که در عکس میبینید همانا بزمجه است که توسط شهرداری تهران از یکی از محله های تهران به دام افتاده است به طول یک و نیم متر. شنیده بودم که در تهران موشهای عظیمی وجود دارند اما این یکی اش دیگر تازه بود.  چند نوع مار هم در آن نواحی هست. حشرات هم حشرات معمول در همه جا.


قوچ اوریال البرز مرکزی
زمانی در دشتهای آن نواحی آهو موج میزد ولی به دلیل شکار بی رویه نسل آنها رو به انقراض رفته بود. امیدوارم که مردم به امر شکار با دیده امروزین بنگرند و شکار را نه برای گوشت که برای حفظ نسل حیوان به طریق گزینشی و برای دوام نسل حیوان انجام دهند که باید با هماهنگی سازمان حفظ محیط زیست و داره شکاربانی باشد. پلنگ هم زمانی در آن منطقه میزیست و بخاطر دارم که در سالهای دهه 50 یک نفر بنام «قربان شکارچی» یک پلنگ را در کوههای آن نواحی شکار کرده بود و همان زمان هم نسل پلنگ در حال انقراض بود.
در کویر یوزپلنگ نیز وجود داشت نمیدانم هنوز هم هست یا نه.

گیاهان متنوع کویری و دشت نیز فراوان است. جالب ترین گیاه وحشی که من در آن نواحی دیده ام «هندوانه ابوجهل» است. بوته ای است بسیار شبیه هندوانه که میوهایی شبیه هندوانه میداد اما به اندازه یک سیب  که مزه بسیار تلخی دارد و گویا مصرف دارویی داشته است.
ادامه دارد
لینک مطلب در بالاترین؛

http://balatarin.com/permlink/2010/1/23/1925676

۱ نظر:

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید