۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

محرم در قلعه حاجی


 یکی از مراسم مهم دهات اطراف شاهرود مثل سایر نقاط ایران مراسم محرم است. این مراسم جدا از نوعی احساس وظیفه ای که فرد مسلمان برای خود دارد، در جوار خود نکات دیگری دارد که برای مردمان این گونه نقاط بسیار مفید است و آن گردهم آیی سالانه است. مراسم عزاداری محرم از نظر من هرگز عزاداری به معنای واقعی نبوده است. مثلا وقتی شما عزیزی را از دست میدهید غم سنگینی تا مدتها به دلتان سنگینی میکند و حالتان خوب نیست. در حالیکه در مراسم محرم یک حالت روحی بصورت موفقت در فرد بوجود می آورد که با خودش یک تسویه حسابی بکند. اشکی بریزد و روح خود را جلا ببخشد و اگر نزد وجدان خودش از خود بخاطر برخی اعمال یا افکار خجل هست، به این ترتیب نفس خود را تزکیه ببخشد. شاید نوعی به قول غربی ها مدیتیشن باشد. به همین دلیل در جریان این گونه مراسم حال مردمان خوب میشود. در دهات اطراف شاهرود همه به ده و رگ و ریشه های شان باز میگردند. کسانی که یک سال یکدیگر را ندیده بودند دوباره دیدارها را تازه میکنند و همه خوش و خرم هستند. در قلعه حاجی نیز وضع چنین است. پس از مراسم عزاداری که گه گاه شبها نیز ادامه دارد و بیشتر حاشیه است تا اصل مردم بازهم گرد هم جمع میشوند. برخی شبها اگر کسی نذری داشته یک شامی هم به ملت میدهد.
جالبترین بخش محرم از نظر من گرد هم آیی های شبانه بروبچه های هم سن و سال است. گروههای رفقای همسال یکدیگر را جایی می بینند و خنده و شوخی و یاد قدیم را گرامی میدارند و حالی میکنند و تا نیمه های شب سرها گرم صحبت و.. است. خیلی دلم برای این شبها گرم شده است. در زیر عکسی از مراسم محرم را که چنگیز فرستاده است تماشا میکنیم و عکسهای دیگری علی عمو فرستاده هم میزنم تنگش و سپس از یک رسم جالب نیز سخن خواهم گفت؛

در این عکس چهره هایی را میشناسم. اولیش محمد علی رفیق مان است و در کنارش هم سمت چپ فکر میکنم اسمش محمد بود. «پاشنه طلا» این روزها بزحمت پاشنه گیوه بنظر میاد. یدالله کل ممد هم که مشغول نوحه خوانی است. حسین ملا را هم شناختم و فکر میکنم چنگیز از سمت راست سومی باشد. بقیه هم چهره ها آشناست اما یادم نیست که نامها چیست و کی به کی است. بهرحال به همه شان سلام دارم.


این یکی را علی عمو اسماعیل فرستاده.

این هم عکسی از داخل تکیه قلعه که توسط علی آقا فرستاده شده ممنون




یکی از مراسم جالب «خرج دادن» است. مراسم محرم از اول محرم آغاز میشود و تا 11 محرم ادامه دارد. سابقا تا 12 محرم ادامه داشت و 12 محرم روز عاشورا بود. اما برای جلوگیری از هجوم «خورندگان» از شهرها و دهات اطراف و از پاشیده شدن نظم و انظباط آنرا به 11 محرم برگرداندند.
در این 11 روز برخی شبها در برخی دهات هرکس نذر داشته باشد پس از انجام مراسم عزاداری آنشب که دو ساعت یا بیشتر بطول میانجامد یک شامی میدهد. اما اصل مراسم از روز ششم محرم شروع میشود.  روز دوازدهم محرم دهملا خرج میداد. یعنی همه اهالی دهات اطراف را به عزاداری در دهملا و صرف ناهار عاشورا دوعوت میکردند که به علت هجوم خورندگان آنرا به 11 محرم تغییر دادند که خورندگان غریبه مشغول عزاداری در شهر و دهات خودشان هستند. یعنی آنقدر آدم می آمد که اهالی دهملا غذای شان به مهمانان خودشان نمیرسید. سابقا اینطور بود که بزور دست مردم را میکشیدند و به خانه دعوت میکردند اما از هنگامی که آوازه خرج دادن دهملا در شاهرود پیچید حمله ها شروع شد. بالاخره با عقب کشیدن تاریخ عاشورا این مشکل بطرف شد و از آن سال به بعد اوضاع به حالت عادی بازگشت. روز 10 محرم روستای کلاته ملا و روز 9 محرم حداده و روز هشت محرم فکر میکنم.. شاید هم ششم محرم قلعه حاجی خرج میدهد. در این مراسم پس از اجرای عزاداری بزور دست مهمانان را گرفته و به خانه ها برای ناهار دادن دعوت میکنند.
تا قبل از سال فکر میکنم سال 1352 بود که قلعه حاجی به دلیل کم بودن تعداد اهالی از این خرج دادن معاف بود. اما اهالی به غیرت شان بر میخورد و عاقبت پس از کش وقوسهای بسیار که اهالی میترسیدند نتوانند مردم دهات دیگر را خرج بدهند بالاخره تصمیم گرفتند که این کار را بکنند. ترس از این بود که در خانه ها جا برای پذیرایی نباشد. بالاخره در همان اوایل سالهای 50 قلعه حاجی قدم اول را گذاشت و خرج داد. مردم از ترس کم آمدن غذا آنقدر در خانه ها غذا درست کرده بودند که مقدار زیادی غذا اضافه آمد و مردم ترسشان ریخت. از آن پس قلعه حاجی نیز به جمع خرج دهندگان پیوست. خوشمزه ترین غذای این روز ته چین گوشت گوسفند یا بقول آنجایی ها «پلوگوشت» است.
بهترین پلوهایی که من در عمرم خورده ام در این مراسم بوده است. یک نیمه گوسفند را در تاوه های بزرگ تاب میدهند و با اضافه کردن پیاز و سایر ادویه ها از قبیل زردچوبه و زیره و فلفل سیاه و غیره، آنرا لای پلو نزدیک ته دیگ مینهند. زیر و روی دیگ را یک آتش ملایم مینهند. آقا چه شود.. چه ته دیگی.. به به. من که بچه بودم اصلا علاقه ای به «نثار» نداشتم.  نثار چی بود؟ نثار مخلوطی از پیازداغ و کشمش و سایر ادویه جات بود. من هنوز هم به کشمش در پلو علاقه ندارم. آن زمانها پدرم را در دهات اطراف میشناختند اما مرا که کودک بودم کسی نمیشناخت. لذا هنگام پخش غذا میرفتم جلوی دیگ آشپز و میگفتم «یک بشقاب بدون نثار بدین واسه پسر آقای کردی». آنها هم نامردی نمیکردند و حسابی چربش میکردند و گوشت دبش حسابی میگذاشتند ما هم میزدیم توی رگ. چه دوغی کنار سفره بود و چه صفایی داشت. دهنم آب افتاد.
محل روشن کردن شمع در مراسم محرم در مسجد


۱۰ نظر:

  1. سلام آقامحسن عکسهاروی وبلاک گذاشتی سایتش درایران فکرکنم فیلتر است اینجا دیده نمی شود

    پاسخحذف
  2. مراسم داخل تکیه و شمع را من فرستادم (محمود بخشی)

    پاسخحذف
  3. مرسی محمود عزیز. من آنقدر در اینترنت مشغول هستم و در ضمن درس هم میخوانم و مقداری هم ایمیل از آنطرف دارم این است که قاطی میکنم. بهرحال از همه تان سپاسگذارم. دلیل آنکه عکسها را برخی کسان نمیتوانند ببینند فکر میکنم باید برنامه جاوا داشته باشید چون بقیه می بینند. آیا کسان دیگری هم هستند که نمی بینند؟

    پاسخحذف
  4. بله منم نمیتونم عکسهارو ببینم .فقط یکی دوتاش دیده میشن.

    پاسخحذف
  5. بله روز ٦ محرم قلعه حاجی خرج میدهد .
    راهنجان هم یه روزی خرج میداد اما نمیدونم کی!

    از خورندگان صحبت کردید یادمه که گاهی خانه هایی که خرج میدادند درها را به روی ایشان میبستند که از حمله آنان در امان باشند.

    در ضمن از قبل مینی بوس و اتوبوس هایی هم برای رفاه حال خورندگان در نظر گرفته شده بود!

    پاسخحذف
  6. عکس جوانان ده دم کوره آدرسش فیلتر شده فکر کنم آدرسشو عوض کنین درست بشه ممنون

    پاسخحذف
  7. من فکر میکنم دلیل دیده نشدن عکسها فرمت آنها باشه که یک فکری براش میکنم / محسن

    پاسخحذف
  8. دوستاني كه موفق به ديدن عكسها نشدند مي توانند از طريق فيلتر شكن يا دانلود برنامه {مويزيلا}يا فاير فاكس افدام به ديدن عكسها نمايند.

    پاسخحذف
  9. من حدودا 2هفته میشه که به جمع شما پیوستم نظر هم میذارم براتون اما روی سای نمیبینم قبلا گفته ودم نوه حاج ذبی هستم اما بابامو بیشتر میشناسن احمد قصاب

    پاسخحذف
  10. مرضی عزیز، شما اگر اینجا می آیید اینجا صفحه اول وبلاگ نیست. اینجا ده ماه قبل نوشته شده. شما باید عنوان بالای وبلاگ که نوشته «وبلاگ قلعه حاجی کلاته ملا..» را کلیک کنید تا به صفحه اول بروید و آخرین مطلب را مطالعه کنید و همانجا هم پیام بگذارید سایر دوستان می بینند.

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید