۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

درخت اورس avers


البته که نشستن زیر این درخت «اورس» avers  در منطقه ای که بندرت باران می بارد صفایی دارد.  و چه حیف که فقط همین یکی در 5 کیلومتری قادر آباد بین دامغان و شاهرود باید باقی مانده باشد. عزیزی که این سری عکسها را فرستاده این توضیح را داده و اضافه کرده است که؛ درخت اورس در سال یک سانتی متر رشد میکند و این درخت حدود 4000 سال دارد. (تقریبا هم سن و سال من و علی آقا که زیر سایه اش دارد صفا میکند. البته درخته موهاش هنوز نریخته اما علی آقا در این  مورد داره عقب میمونه).
هنگامی که از مدار شاهرود و دامغان به طرف شمال میروید در گذار از کوهستانها بتدریج پوشش گیاهی اورس و سایر بوته ها بیشتر میشود و این به علت رطوبت و باران بیشتر است. اما حضور این اورس نشاندهنده این است که در منطقه ما با همه خشکی آب و هوا میتوانست جنگلی از درختهای اورس و سایر بوته ها باشد. این درخت مقاومت که سیری تکامل طبیعی اش با این مناطق وفق یافته است باید مناسب ترین گیاه برای احیای جنگل در آن نواحی باشد. ایکاش که میشد در یک حرکت خود جوش مردم منطقه مثلا یک جمعه از ماه را به کاشت و ازدیاد این درخت اختصاص میدادند. مطمئنم که از دولت نیز میتوان در این مورد کمک های فنی و حتا مالی لازم را نیز دریافت کرد. شاید سالی یک سانتی متر رشد این درختها عمر ما کفاف ندهد که رشد آنها را ببینیم اما نوادگان ما می بینند. اگر پدران ما این درختها را از ریشه بیرون نکشیده بودند امروز ما جنگلهای پرباری در آن مناطق داشتیم. شاید گیاهان دیگری مناسبتر باشند نمیدانم. اما این که یک جمعه از ماه را مردم در یک اقدام مشترک به این گونه کارها اختصاص بدهند روح همبستگی را که انسان نیاز معنوی به آن دارد بیشتر میکند. آدم از خودش راضی میشه.
 
در عکس بالا هم علی آقا مشغول توضیحات بیشتری در مورد پوشش گیاهی منطقه چشمه وسوه هستند که متاسفانه گوشهای من سنگین شده نمیشنوم چی میگه. شما اگر شنیدید به ما هم برسانید. 



اینهم آغوش باز این درخت برای پناهجویان از سرما و گرما. مرسی از نوه عموی عزیزم که زحمت اینها را کشیدند. عکسهای زیر را هم دختر خانم دیگری بنام فرستاده اند. معلوم است که دخترهای منطقه ما نیز دارند به همگنان خود در دنیای پیشرفته نزدیک میشوند و اگر امکانش باشد مانند سایر نقاط ایران از پسرها در مسائل اجتماعی جلو خواهند زد و فعال تر خواهن بود. و همینجا اضافه کنم که «پیش رفتن» یا مدرن شدن  به خانه و زندگی و اتوموبیل مدرن داشتن نیست بلکه فکر مدرن و امروزین است که معنای مدرنیته را بازگو میکند. این که مردمان به آخرین دستاوردهای فکری دسترسی داشته باشند و خود را کمتر از هیچ کس دیگر نبینند حتا اگر در دور افتاده ترین روستاها زندگی کنند. دسترسی به اینترنت یکی از بهترین راه هاست که امیدوارم روزی این شاهراه اطلاعاتی به همه خانه های ایران با سرعت هرچه بیشتر باز شود. آنقدر دنیا بسیار کوچکتر از اینکه هست خواهد شد. 

و اما عکسهای مریم خانم که میگویند هنوز قلعه حاجی را شخصا ندیده اند اما عکسهایی از آنجا داشته اند. با سپاس از ایشان؛ 




بازهم نمایی دیگر از تپال که عکس در جاده منتهی به چشمه وسوه و نمره برداشته شده است. 


فکر میکنم اینجا پشت مسجد ده باشد. من خاطرم نمی آید که اینجا بوده باشم. اولین بار است که نمایی آجری از خارج مسجد را می بینم. اگر بگوییم که الان اینجا ایستاده ایم و داریم از این جهت مسجد را نگاه میکنیم باید پشت سرمان چند خانه آنطرف تر منزل محمدعلی عنبری و زنده یاد باقر سلیمان پدر علی شیطون باشد.

اینجا باید کنار مسجد باشد. و این درب کهنه را بیاد ندارم. کدام کوچه است؟ حمام قدیم ده کدام طرف است؟ آیا آن حمام هنوز برقرار است؟ اگر هست دوستان عکسهایی از آن تهیه کنند و توضیحاتی هم بدهند.
سپاس از این دو دختر خانم که زحمت عکسهای این دفعه را کشیدند و سپاس از شما دوستانی که سر زدید.


http://balatarin.com/permlink/2010/3/7/1974940

۶ نظر:

  1. سلام
    من ندیدم؟ ما که فقط واسه تعیطلات جاده تهران شاهرود و ده رو یاد گرفتیم؟!:) گفتم اون درکی که اهالی اونجا دارن از خاطرات و عکسها و نوشته ها با درک من متفاوته چون اونجا زندگی نکردم.اونا بهتر درک می کنند.
    توضیحات عکسها هم ؛زمانش فروردین88 . دومی نمای غربی مسجده و از کوچه حسینیه گرفته شده به همون آدرسی که دادید و سومی اون خونه ی کاهگلی ، کوچه ی حسینیه ست منزل مرحوم عباس حاج حسینعلی .

    پاسخحذف
  2. محسن- آب انبار و خونه ی مش ممد ابراهیمی چه شد؟ رفت زیر مسجد؟

    پاسخحذف
  3. بله خونه ی مش ممد به مسجد اضافه شد.(سالیان ساله) و در مورد حمام قلعه حاجی باید بگم که خیلی سال که دایر نیست.در واقع همه در خانه هایشان حمام دارند و به حمام بیرون نمیروند.تبدیل به یک متروکه شده

    پاسخحذف
  4. محسن- مرسی از اطلاعات در باره مسجد و حمام. فکر میکنید که آخرین کسی که به حمام عمومی ده رفت کی بود؟ یا ده نفر آخر چه کسانی بودند؟

    پاسخحذف
  5. چه سوال سختی؟؟؟؟؟؟؟من فقط میدونم خیلی وقته متروکه شده.ولی مدرسه ی ده را عده ای از همون اهالی ترمیم و باز سازی کردن برای حسینیه و محل اجتماع و فرهنگی ـ ورزشی همچین چیزایی.هنوز افتتاح نشده آنچنان که باید

    پاسخحذف
  6. عید اومد و ما لختیم
    دیشب به بابام گفتیم
    گفتش...

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید