۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

بازهم نوروز پیروز

اینجا باید دم کوره باشه. آره؟



وقت زیادی ندارم برای نوشتن. اما دیدم امروز پنجشنبه است و رفتن به سر مزار رسم است. سعی کنید از دور بطوری که چهره ها مشخص نباشد، مثل عکسی که خودم از مزار گذاشته ام عکس بگیرید. عکسها با حجم کم باشد که ارسالش راحت باشد و من آنها را در اینجا درج میکنم. عکس از خود قبرها نیز بد نیست. آنها را یک طوری کنار هم قرار خواهم داد.
در مورد درج عکسها در وبلاگ نظر به حساسیتی که وجود دارد من عکس جدید از چهره خانمها را اینجا درج نخواهم کرد مگر آنکه خودشان تمایل داشته باشند. البته اگر در جمع و بیرون باشد و چهره ها زیاد مشخص نباشد فکر نمیکنم ایرادی داشته باشد. مثلا مثل هنگامی که عکس از خیابان و جمعیت تظاهر کننده برداشته میشود. اما عکسهای قدیم را اشکالی نمی بینم که درج کنم. چرا که عکس سی چهل سال پیش اگر مربوط به یک کودک باشد او امروز بین 40 تا 50 سال دارد و اگر هم آن زمان جوان بوده امروز دستکم 60 سال دارد و درج عکس جوانی اش اشکالی فکر نمی کنم داشته باشد و شاید طرف استقبال هم بکند.
یک وبلاگ هست بنام وبلاگ حداده که یکی از اهالی حداده اداره میکند و معمولا مسائل مذهبی دارد. اخیرا عکسهایی از یک عروسی را درج کرده بود که برخی از آنها از خیابان و از جمع خانمها برداشته شده بود و مساله ای هم نبود. در پایان مطلب آدرس وبلاگ حداده را میزنم بروید تماشا کنید.
 عکس مربوط به سی سال پیش است. مرحوم پدرمان مشغول چرت زدن هستند و مادرمان شنگول به نوه ها نگاه میکنند.

عکسی هم شما از سفره هفت سین تان بیاندازید. اگر حساسیت دارید مثل همان سفره غذای سبزی پلو که من گذاشته ام که فقط پاها میتواند معلوم باشد. آقایان که فکر نمیکنم مشکلی داشته باشند عکس شان در اینجا درج شود.
  این که یک سفره محقر است یا پر ملاط معیار نیست بلکه مهم این است که سفره هفت سینی در کار باشد. من از سفره هفت سین خودمان در سوئد که معمولا محقر و کوچک است عکس میاندازم.. البته کسانی که بازدید کننده زیاد دارند شاید مجبور شوند که سفره های پرملاطی هم داشته باشند. 
 یکی از عکسهای خاطره انگیز. خانواده دایی داود برای عید دیدنی آمده بودند منزل آقاجون. فکر میکنم قبل از انقلاب بود. پسر بزرگتر، کیوان اکنون در کانادا زندگی میکند. بقیه ایران هستند.

 اینهم عکسی از ما آنموقع ها که خیال میکردیم خیلی خوش تیپیم در کنار مادرجان و علیرضا نوه اش. اینجا هم عید بود و روزهای خوشی داشتیم. فکر میکنم سال 1355 بود یا 56 بود.

از کودکان تان در کنار سفره هفت سین عکس بگیرید، از بچه ها، ایل و تبارشان را بگویید، کمی اخبار هم کنارش. فارسینگلیش هم بنویسید اشکالی ندارد. اگر هم می بینید که من اینهمه مطلب مینویسم از این جهت است که گاهی نوشتن ام از حرف زدن سریعتر میشود. یعنی ده انگشتی مطلب مینویسم وبرایم راحت است. شما هم با کمی تمرین سرعت تان بالا میرود و با پیشرفت اینترنت مطمئن باشید که به تایپ کردن نیاز خواهید داشت. از همین اول یاد بگیرید که ده انگشتی بنویسید. یک متد دارد که بعدها اگر حالش بود مینویسم اما در اینتر نت نیز میتوانید متد را پیدا کنید.


بهرحال هم سر مزار که میروید از جانب ما نیز یک دیداری از درگذشتگان بکنید و هم سر سفره هفت سین تان یک یادی از ما بکنید و کمبه و تفتانی اگر گیرتان آمد به دهان بگذارید. نوروز تان پیروز


آدرس وبلاگ حداده؛ 

http://haddadeh.blogfa.com/

۳ نظر:

  1. عکس اولی دم کوره نیست.بلکه در آبی بزرگه مغازه و خانه غلام حسین مجنی می باشد.
    عید شما هم مبارک

    پاسخحذف
  2. محسن جان سال نو تو هم مبارک امیدوارم سالهای سال سالم و موفق باشی همیشه جای تو در نزد ما خالیه امید که هر چه زودتر دیدارها تازه بشه در ضمن عکس بالا دم کوره است منیزه

    پاسخحذف
  3. محسن جان عیدت مبارک.
    بابا چی کار کردی- این ایام عید ما طبق معمول قل پایین بودیم وقت نکردیم یعنی امکانات زیاد نبود بتونیم سر بزنیم.مطالب زیادی گذاشتی دمت گرم حسابی ترکوندی. همه اونجا از هنر نمایی شما صحبت میکردن و این کار ماندگار و قشنگ ما هم تا میتونستیم تعریف میکردیم که برن سر بزنن به سایت . همه سلام رسوندن و ازتون تشکر کردند.چند تا عکس گرفتم براتون میفرستم.موفق باشی.(محمود)

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید