۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

جای ما آنجا خالی جای شما هم اینجا خالی


 عکسها همچنان از مژگان




خانمی در حال صرف «النگور» در منطقه قطری نزدیک شاهرود.
من و منیژه که بچه بودیم پول توجیبی روزی یک قرون میگرفتیم. با یک قرون میشد خیلی چیزها خرید؛
2 تا آب نبات کشی از قرار هر آب نبات کشی ده شاهی. ( در اصل 50 دیناری بود ما میگفتیم ده شی. یک قرون یا یک قران هم صد دینار بود که روی آن سکه ها نوشته بود صد دینار و 50 دینار).
باری با یک ریال یا یک قران که میشد دوتا ده شاهی، میشد دوتا آب نبات کشی، یا یک آب نبات چوبی، یا یک آب نباد دراز رنگی که مثل مداد چند رنگ بود و اسمش یادم رفته یا مقداری نان قندی، یا یک آلاسکا (کیم بستنی) یا دوتا آلاسکای یخی، یا مقداری لواشک و یا دوتا گوشفیل و یا یک سیخ جگر و یا دو سیخ جگر سفید و خلاصه خیلی چیزها میشد با یک قرون خرید. میشد بنده ای را خرید و آزاد کرد.. بعله.
خلاصه النگور هم شبیه همون آب نبات کشی ما بود اما از نوع «آبگوشت بی گوشت اش». یعنی النگور شیرینی آب نبات کشی را نداشت. این آب نبات کشی دندان شیری کودکان بسیاری را کشید. طوری بود که وقتی دندانها را در آن فرو میکردید بزور میتوانستید بیرون بکشید و اگر دندانی لق بود احتمالا در آن گیر میکرد.
النگور جهت آنان که نمیدانند؛ شیره درخت زردآلود بود که از تنه درخت گاهی بیرون میزد و بسیار شبیه آب نبات کشی بود.
نمیدانم این خانم «فند» کار را بلدند یا نه بهرحال گویا خیلی دارند زحمت میکشند درحالی که ما که بچه بودیم النگور را گاه با دندان از درخت میکندیم. جای شکرش باقی است که خود درخت را نمی کرچیدیم.










 بازهم درختهایی که تنها مانده اند. حیف.
راستی. نمیدانم قبلا نوشته ام یا نه اما با آمدن زلزله اخیر در منطقه طرود به فکر افتادم بار دیگر بنویسم.
این کهنه ده و نیز آن قلعه دهملا.. همینجوری نباید باشد که اینها را مردم رها کرده باشند و رفته باشند ده دیگری ساخته باشند.
احتمال حمله بیگانگان و خراب کردن این دهات درست نمیتواند باشد چرا که حتا آتش زدن این دهات باعث تخریب خانه ها نمیشود بلکه برعکس باعث استحکام بیشتر آنها میشود. خراب کردن آن خانه ها نیز چیزی بجز زحمت برای حمله کنندگان نمیداشته.
پایین آمدن آب قنات ها نیز ممکن است که باغهایی را خشک کرده باشد اما ربطی به خانه ها نمیتواند داشته باشد. رها کردن خانه ها آب قنات را بیشتر نمیکند.
مهمترین احتمالی که من میدهم زلزله است. زلزله آنچنان این ده و نیز قلعه دهملا را آسیب زده است که دیگر صرف نمیکرده که  آنرا از مخروبه ها خالی و دوباره بنا کنند بلکه بجای آن رفتند کمی بالاتر یا پایین تر خانه و کاشانه ساخته اند تا دیگر زحمت بیرون کشیدن مخروبه ها را نداشته باشند.




هواپیمای شکاری اف شانزده متعلق به دانمارک.


دیروز رفته بودیم به یک نمایش هوایی بین المللی که در شهر ما برگزار شده بود. جای شما بخصوص جای داش حسین خالی بسیار لذت بردیم و گفتم شما را نیز در این لذت شریک کنم.
هواپیمایی را که در عکس ملاحظه میفرمایید شکاری بمب افکن F-16  است که قرار بود سی سال پیش ایران از آمریکا خریداری کند. متاسفانه این معامله انجام نگرفت و ما از داشتن این هواپیمای بسیار عالی محروم شده ایم. در خوبی این هواپیما همین بس که عمر خدمت بسیاری از هواپیماها یک یا حد اکثر دو دهه است اما این هواپیما پس از بیش از سه دهه همچنان بعنوان هواپیمایی مدرن و امروزین مطرح است. آنقدر دلم به این هواپیما چسبید که بناچار دست کردم توی جیبم دیدم یخورده پول خورد داشتم دادم خریدمش. مسئولان نمایشگاه هوایی وقتی دیدند که ما اینقدر دست و دلبازیم اونها هم کلاس گذاشتند و گفتند همه طیاره های خونوادگی ات رو میگذاریم اینجا مردم ببینند و به قولشون هم عمل کردند؛


 
طیاره آقاجونم

طیاره مرحوم ممدلی کردی را ملاحظه میفرمایید که در جنگ جهانی دوم با آن دهها هواپیمای شکاری مسراشمیت آلمان نازی  و نیز دهها شکاری زیروی ژاپنی را به سه سوت سرنگون کرد؛





مرحوم اوستابریم پدر بزرگ ما سالها قبل از اینکه مرحوم «اوس ممد» بین دهملا و قلعه و شاهرود با اون مینی بوس اش کار بکنه، با این هواپیمای دوباله در این خط مسافر کشی میکرد. پشت باغ حاج غلام مسافر میزد و بلند میشد نزدیک مزار دهملا نزدیک چاه قلعه مینشست زمین مسافرهای دهملا را سوار میکرد و یا علی بطرف شاهرود. اون زمونها هم که شاهرود به اندازه قلعه پایین پیشرفته نبود، مجبور بود روی خط آهن فرود بیاد.


  این تنها عکس رنگی است که از «ممد کرد» جد اعلای ما، یعنی پدر استابریم باقی مانده و او را در جنگلها سبز شمال نشان میدهد. او قبل از برادران رایت هواپیمایش را با استفاده از کمان ندافی درست کرد اما مجبور شد تا اختراع موتور درونسوز احتراقی صبر کند.
خیلی به مسئولین نمایشگاه هوایی اصرار کردم که این مدارک خانوادگی ما را از کجا آورده اند اما گفتند که نمیتوانند مرجع خود را اعلام کنند چرا که دیگر هیچ خالی بندی به آنها اعتماد نخواهد کرد. ما هم پکر آمدیم خانه.
اما در این که نمایش ها بسیار عالی بود و بخصوص تیم آکرو جت ایتالیا محشر کرد بماند. متاسفانه دوربین خوبی بهمراه نداشتم که بتوانم از تیم آکروجت ایتالیا عکس در آسمان بگیرم. اما روی زمین هم زیبا هستند؛ 




  این هم تقدیم به همه دوستداران پرواز

۲ نظر:

  1. جناب كردي واقعا نثر زيبا و بيان شيوايي داريد.جاي بسي تعجب و سرگشتگي است كه پس از اين همه مدت ،هنوز اين اصطلاحات قشنگ قلعه پايين رو به ياد داريد.
    به اين اميد كه دل نوشته هات ادامه داشته باشه.

    با سپاس

    پاسخحذف
  2. محسن- آقای شمس عزیز سپاس از مهر شما. والله میترسیم برامون حرف در بیارن اگه نه خیلی بیشتر از اینها بلدیم (;

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید