۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

سرما و ستاره کریسمس





شب برفی


شب است و طرفهای ساعت 12 شب. معمولا این ساعتها خواب هستم اما چون فردا شنبه تعطیل است میتوان امشب را ناپرهیزی کرد. بیرون سرما حدود منهای 12 درجه است و.. هه نگاه کردم ببینم کامپیوترم چه درجه حرارتی را نشان میدهد دیدم این ابله میگوید که هوای بیرون یک درجه بالای صفر است! حتما سیمهاش قاطی کرده یا با نوای گروه آلفاویل که از بلندگوهایش پخش میشود خودش را گرم کرده.
نخیر آقا.. گویا خود ما مشکل پیدا کرده بودیم. قضیه از این قرار است که طی دو هفته گذشته درجه حرارت از منهای ده بالاتر نرفته و همین امروز ظهر منهای 12 درجه بود و صحبت این بود که این هفته به منهای 25 خواهد رسید. الان چند سایت را چک کردم و کله را هم از پنجره بیرون بردم دیدم همه برفهای روی پنجره آب شده و باد ملایمی میوزد که سرد نیست. 
میدانید که اروپا بسیار تحت تاثیر جریان آب گلف استریم است که مانند رودخانه عظیمی در دریا از خلیج مکزیک به طرف انگلیس جریان دارد و به اندازه دویست هزار نیروگاه اتمی به گرمی هوای اروپا در زمستان کمک میکند. اگر این «شوفاژ» نبود اینجا نیز مثل شمال سیبری درجه هوا  به منهای 50 میرسید. لابد شما هم در بخش خبری بی بی سی دیدید که خبرنگار بی بی سی در سیبری یک قوطی آب جوش را به هوا پاشید  که همه اش تبدیل به پودر برف شد و به زمین ریخت. واقعا تعجب کردم. 
 یک کوچه برفی سوئدی در مرکز شهر


سمندر عزیز در پست قبلی پیام گذاشته بودند و از رقابتها بر سر بلند کردن علامت سخن گفتند. این وابستگی به دین و مذهب و ایمان داشتن به دین امری است که در وجود انسان از کودکی فطری میشود و بزحمت از او جدا میشود و یا اصلا جدا نمیشود. من دیده ام کسانی را که پس از از دست دادن اعتقاد شان به آخرت دچار مشکل روحی شده اند چرا که پاسخی برای مرگ نداشته اند. و چنانچه هرکس دین و مذهب خود را با خدای خودش در خلوت خود داشته باشد و به خیال خدمت به خدا به دین و ایمان دیگران کاری نداشته باشد و زورکی به کله آنها روسری نکند یا مثل طالبان وادار نکند که مردها ریش بگذارند مطمئنا همه میتوانند در کنار هم زندگی آرامی داشته باشند و عیسا به دین خود و موسا به دین خود باشد. 
شاید بسیاری از شما تصور کنید که ایرانیان خارج کشور همه دنبال عیش و نوش حال و حول هستند و به دین و مذهب و مراسم مذهبی بی اعتنا. اما چنین نیست. اینجا هم هستند عده ای که به دنبال این مسائل هستند. از ده هزار ایرانی در اینجا تقریبا نزدیک به 150 تا 200 نفری در مسجد ایرانیان مراسم محرم را برقرار میکنند و به مداحی و سخنرانی و سینه زنی آرام و این گونه مشغولند و ماه رمضان نیز روزه میگیرند. و البته در برخی از شبها نیز قیمه برقرار است. بقیه هم که به این گونه مراسم نمیروند  نه این که به این گونه مراسم اعتقادی نداشته باشند بلکه تمامی آنها مسلمانی شان به طریقی است که خود ترجیح میدهند و نمیخواهند در این مراسم باشند. خانمها در این مورد بیشتر فعالند و سفره ابوالفضل شان و رقص و قرکمر بعد از آن نیز درست مانند ایران برقرار است.
از نگاه سنی های ساکن اینجا و نیز شیعه های لبنانی ساکن اینجا ما ایرانیان چه در اینجا و چه در ایران مسلمانی مان تق و لق است. دلیل اصلی اش آن است که در ایران ما همواره در طول تاریخ رواداری مذهبی و قومی برقرار بوده و شیعه و سنی و ارمنی و یهودی و آسوری در این سرزمین همواره در کنار هم زیسته اند. هرچند گاهی نیز یک حرامزاده ی فلان فلان شده ای عده ای از مسلمانان یک منطقه را بر علیه اقلیت دینی دیگری شورانده است تا از قبل قتل و غارت مالی بدست بیاورد و شهرت «دینداری» بهم بزند. 
ای آقا.. یک نگاه کردم دیدم یه دفعه چقدر نوشته ام. من برای نوشتن معمولا نقشه بخصوصی ندارم. یک عکس میگذارم و یکدفعه حرفم میاد! امشب هم دارم خودم را برای امتحان هفته آینده آماده میکنم که دوتا امتحان داریم. خسته بودم گفتم یک گپی بزنیم و دوباره... نه ولش. دیگه حال درس خوندن نیست. تلویزیون داره یک فیلم از هریسون فورد میده که قبلا هم چند بار دیدمش خیلی خیالیه اما خوب.. بدرد آخر شب میخوره. اسم فیلمش هست aire force one 
ستاره زیر را سوئدی ها پشت پنجره روی چراغ کریسمس آویزون میکنند. سالهای قبل ما کاج هم تزئین میکردیم اما امسال حالش نیست.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید