۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

ششم محرم

عکسها از ابی خان






«خرج» ششم محرم در قلعه حاجی


خرج دادن در اصطلاح آن نواحی به پذیرایی از مهمانان مراسم محرم اتلاق میشود. مانند اصطلاح «آب خوردن» به هنگام آب دادن به باغها. از یکدیگر سوال میکنند که «امروز ساعت فلان نوبت کیست که آب بخورد؟» یعنی امروز نوبت کیست که به باغش آب بدهد.
دیگ ها بر روی اجاق و با این حرارت زیاد آب بسرعت بجوش خواهد آمد تا پلوی مهمانان محرم را در آنها آماده کنند.  از اول تا دهم و یازدهم محرم در این چند ده که این وبلاگ به آنها تعلق دارد، محرم و عزاداری و غیره بهانه ای برای گرد هم آمدن و دیدار همه دوستان دوران کودکی است. همه گرد هم می آیند و .. خوب البته کسی هم عزیزی از دست نداده که برایش بگرید بلکه این عزاداری ها بیشتر یک رسم است تا عزاداری. یک صوابی برای روز آخرت برای معتقدان. خرجهایی که میدهند در آنها این احساس را بوجود می آورد که وظیفه خود را در مقابل خدای شان بجای آورده اند و خیال شان راحت است که خدا از آنها راضی است. تا همین مقدار نیز همینکه احساس خوبی در مردم ایجاد میکند و انرژی دوباره ای برای ادامه زندگی به آنها میدهد خوب است. بسیار دلم میخواست که من نیز میبودم. امید که چنین روزی برسد که بتوان نفسی کشید که؛


دمی آب خوردن پس از بد سگال 
به از عمر هفتاد و هشتاد سال 

کسانی هم بودند در این دنیا که از بدسگالان نبودند و به عمرشان آزاری به مورچه ای نرساندند و با بدسگالان همراهی نکردند. راهی را انتخاب کردند که در این راه به دیگر انسانها آسیببی نرسد. و اهل ده ما بیشتر این گونه مردمان اند. تک و توک در میان شان ناهل بودند که نه در ده که در تهران بزرگ شدند و با بدسگالان همراهی کردند. دور نیست آن روزی که هزینه این همراهی را با خجلتی که میکشند بپردازند... البته اگر شعورشان به اینجاها برسد.

بگذریم و بپردازیم به نیک مردمان؛ 






زنده یاد استاد اسماعیل کردی.... عمو اسماعیل


عمو اسمایل آبدار خانه مسجد را بدست داشت یا بقول امروزی ها «مدیریت» آبدارخانه مسجد را بعهده داشت. (این روزها در ایران هرکس هر شغلی داره یا مدیر هست یا استاد... مثلا طرف اگر رفتگر باشه میگه بنده مدیریت جارو کردن این چند کوچه را به عهده دارم. یا طرف یخورده بهتر از دیگران میرقصه و قر میده میگن استاد فلانکس امشب در فلان مهمانی برنامه دارن).




در عکس بالا حسین عنبری، محمدباقر ابراهیمی، آقا یدالله، حسن آقا و حاج رضای بخشپور را شناختم اما فکر میکنم بقیه یکی پسر حسین ممدتهرانی باشد که اسمش را فراموش کرده ام و دیگری هم پسر حسین ملارمضان که فکر میکنم اسمش محمد بود.


آشپزخانه مسجد به همت اهالی بسیار مجهز شده و دیدن چکمه های سفید خدام مسجد نشان از تمیزی کارشان بود که بسیار نیکوست.
حسین عنبری رفیق ما در دوران جوانی چهره اروپایی داشت و کمی بور بود برای همین هم در این سن و سال نیز مثل سوئدی ها موهایش سفید شده. اگر منیژه نمیگفت اصلا نمیشناختم.


منقرو و دیگر خدام مشغول آماده کردن پلو. نمیدانم که در خود مسجد هم خرج داده میشود یا این بخش متعلق به شبهای دیگری است چرا که از اول تا ششم محرم نیز در برخی شبها مردمی که نذر دارند در مسجد ده خرج میدهند.




 داش ابی و سه برادر از فرزندان زنده یاد ابراهیم ابراهیمی؛ محمدصادق، محمدعلی و محمدرضا که دوستان دوران کودکی بودیم و عزیز حلوایی که دوست دوران نوجوانی.


اگرچه از میان ده بیست نفری که به اینجا سر میزنند اغلب از آشنایان و همشهری ها هستند اما حدس میزنم کسانی هم از نقاط دیگر هستند. دوستانی از کانادا و آمریکا که اگر نه اهل آن دهات اما اهل شاهرود و دامغان یا دهات اطراف آن هستند که به اینجا سر میزنند. برای آگاهی این دوستان شرح مختصر محرم ده را میدهم؛


اهالی دهات دیگر مشغول اجرای مراسم در مسجد قلعه حاجی

محرم در دهات دامغان تا شاهرود و فکر میکنم به طرف تهران و مشهد هم چنین باشد از حتا چند روزی قبل از محرم آغاز میشود. مردم از تهران و یا جاهای دیگر شروع به آمدن به دهات شان برای روزهای محرم میکنند. مساجد را آب و جارو آماده میکنند و برنامه ریزی میکنند و بزرگان ده برای سایر دهات دعوتنامه هایی برای روزهای مختلف عزاداری میفرستند. نظر به اینکه امکان دعوت از دهات دورتر نیست این چند ده با یکدیگر برای عزاداری همکاری میکنند؛
پنجم محرم راهنجان (رانجن)، ششم محرم قلعه حاجی (قلعه پایین-قلپایین)، هشتم حداده، نهم کلاته ملا، دهم دهملا... راستی هفتم چی شد؟ مراد آباد؟ پاک یادم رفته. ضمنا صالح آباد و علی آباد را دوستان شرح بدهند که آنها محرم را چه میکنند چون من اطلاعی ندارم ولی میدانم که جزو این جمع نیستند.




پس از اجرای مراسم و سخنرانیها مردم از مسجد بیرون می آیند. نظر بر صوابی که نصیب صاحبخانه ها میشود بر سر جذب مهمان رقابت است و هرکس تلاش دارد تا مهمانان بیشتری بر سر سفره خود بنشاند.















در بیرون ده محمدعلی رفیق دوران کودکی مان مشغول خوش آمد گویی به هیئت عزادارن دهات دیگر است. حسین ممد تهرانی، حسین ملارمضان و چندتایی دیگر را نیز شناختم که اسم شان فراموشم شده. 

آشپزخانه مسجد و عکسی که آقای مویدی به یادگار برداشته اند. دوست دیگر را بخاطر ندارم




و کودکانی که با ذوق و شوق پرچم ها را حمل میکنند، کاری که ما نیز در کودکی با همین ذوق و شوق انجام میدادیم

۱۰ نظر:

  1. سمندر:
    عکسها نشان ازشور و اشتیاق مردم در برقرار کردن مراسم و باور های خود دارد .بنظر من یکی از محسنات این مراسم و شاید برترین آنها اینست که سالی یکبار اغلب فامیل و اقوام دور هم جمع میشوند و ازحال هم باخبر میشوند و در مسجد توسط امنای ده پول قابل توجهی جمع شده وبرای ابادانی روستا خرج میشود ،امیدوارم این پول در راهی بجز مسجد خرج شود چون مسجد باندازه کافی بزرگ و مجهز ساخته شده است که هرچقدر روستا آبادتر باشد اشتیاق مردم برای بازگشت واسکان در انجا بیشتر میشود
    تشکر میکنم از منیژه خانم که زحمت زیادی برای ارسال عکس ها کشیده اند و ابی خان کردی که زحمت گرفتن عکسها را کشیدند و فکر میکنم یکی دو عکس هم از ملیحه خانم همسر محمد حاج محمدی بود دست همگی درد نکنه مخصوصا محسن عزیزمان که دسترنج همه رابه نمایش گذاشت

    پاسخحذف
  2. محسن- سمندر عزیز واقعا عزیزان زحمت کشیدند برای عکسها و بازهم هست و خواهیم زد در اینجا. امیدوارم که دوستان دیگری نیز که عکس گرفته اند برایم بفرستند. عکسهایی صحنه های مختلف، عکسهایی از از خانه ها و مردم که باهم مشغول صحبت هستند و یا در حال غذا خوردن سر سفره ها عکسهای جالبی هستند. یا عکسهایی که ماشینها را نشان بدهد که چه تعداد آدم آمده بودند و این قبیل

    پاسخحذف
  3. اقا محسن جاتون واقعا خالی بود در عکس دو نفری سمت راست محمد حاج محمدی پسر حاج قربان علی سمت چپ حسین اقای بخشپور میباشند . در ضمن هفتم محرم مومن اباد خرج میدهد و دهم دهملا و علی اباد وحداده خرج میدهند .حداده روز هشتم هم خرج میدند.

    پاسخحذف
  4. ای بابا.. ممد حاج قربونعلی که رفیق یک مان بود و قلیانهای بسیار باهم کشیدیم و از انگورهای خانه پدرش زنده یاد حاج قربانعلی بسیار خوردیم. انگور فخری..

    پاسخحذف
  5. سلام به تمامی دوستان,اقا محسن ممنون که به یادم بودید و به منیژه خانم گفتید راهنماییم کنه من به ایشونم توضیح دادم که یا ایراد از سیستم من یا از گوگل.چون تا زمانی که کسی داخل پست جدید پیام نذاره من نمیتونم نظری بذارم مثل الان که وقتی دوستان نظر گذاشتن منم تونستم بنویسم.

    پاسخحذف
  6. محسن- مرضی عزیز خوشحالم که به صفحه اول رسیدید. ضمنا متوجه شدم که شما دختر معصومه هستید که آخرین بار نوجوان بودم که ایشان را دیدم به همه سلام برسانید.

    پاسخحذف
  7. واقعا جالب بود محرم امسال مثل سال های پیش پر شورتر و شلوغ تر بود جمعیتی که فقط در همان چند روز ده به خود میبیند.
    و التماس کردن به مردم برای آمدن به خانه و صرف ناهار در روز ششم محرم که آقا جون مادرت بیا خونه ما و قسم دادن طرف به همه عزیزانش که کاری منحصر به فرد در جهان میباشد.
    امسال هم حوادث جالبی در این چند روز دیده شد که همه اش خاطره شد حوادثی تلخ و تاسف بار و گاهی شیرین و خنده دار که تقریبا هر سال چند تایی از انها دیده میشود.
    مراسم دوره گرفتن (سینه زنی سنتی) در صحن حسینیه هم از مراسم فراموش نشدنی امسال بود.

    پاسخحذف
  8. سیستم صوتی تصویری هم امسال باعث بالا رفتن کیفیت مراسم امسال شده بود .کار گذاشتن lcd داخل حسینیه و سیستم فیلم برداری و ویدئو پروجکشن و سیستم بلندگوهای بی سیم که از کارهای خوب حاج محمد نوله دان و خانواده محترمشان بود که جای تشکر و تحسین داره.عالی بود...

    پاسخحذف
  9. همه اش خاطره بود واقعا اگر دوستان هر کدام یک خاطره و یا صحنه به یاد ماندنی از امسال بنویسند خودش یه کتاب میشه به یه مقدار گذاشتن وقت می ارزد.
    روز هفتم که روز طوق جمع کنی هست از ساعت 9 صبح آغاز شد و رفته رفته جمعیت بیشتری بهش اضافه میشد و جای اونایی که نبودن خالی کی بود بخوره :
    این قدر در هر خانه ای که میرفتیم خوراکی های مختلف میدادند که ادم از خوردن همه اش امتناع میکرد و بعضی هایی هم که ماشالله ادم های بخوری بودند دست رد به تعارف صابخونه نمیزدند و هرچی بود تناول میکردند البته نوش جون همشون.
    بیسکویت کیک شیرینی شیر شیر کاکائو اب میوه انواع میوه شکلات انواع اش شعله زرد خلاصه هرچی تصورشو کنی که بشه خورد .
    اما در بین این خوردنی ها یک چیز بود که همه برا خوردنش سر و کله میشکوندند و اونم تفتان های خاله گوهر بود که همه مشتریش بودند و منتظر رسیدن به خانه خاله گوهر بودند.واقعا لحظاتی ناب و شیرین

    پاسخحذف
  10. یه الاغو یه اردک.فیلو بزو مارمولک.سوسکو سگو جیرجیرک.نهنگو غازو لکلک.همه گی میگن وروجک شب یلدات مبارک

    پاسخحذف

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید