۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

یک روز آفتابی آرام





 بچه های کودکستان در یک گردش شهری

امروز حوالی ظهر سوار بر تراموا بودم که به این بچه ها برخورد کردم و با موبایلم چند عکس از آنها گرفتم. تراموا وسیله ای است شبیه مترو اما با سرعت کمتری حرکت میکند و هم در تونل ها و هم در خیابانها روی ریل حرکت میکند. در سوئد تنها در سه شهر تراموا برقرار است که شهر ما یکی از آنهاست.
سرمای هوای بیرون منهای 12 درجه بود اما هوا مطبوع بود و بچه ها هم گرم لباس پوشیده بودند. در سوئد سرما و گرما دلیلی برای ماندن در خانه نیست و بچه ها حتا در زیر باران هم باید لباس بارانی پوشیده و به مدتی را در خارج از خانه به بازی با شنها و یا دیگر بازی ها بپردازند. چنین کودکانی وقتی بزرگ میشوند هرگز چنین جمله ای بر زبان شان جاری نمیشود؛ هوا بارانی است بهتره بمونیم خونه و نرویم فلان کار را انجام بدهیم.  این بچه ها تبدیل به عناصر مفیدی برای جامعه شان میشوند و چیزی به نام تنبلی و تن پروری را نمیشناسند.

بچه ها مشغول خواندن سرود کریسمس.
از یک ماه مانده به کریسمس خریدها و هیجانهای کریسمس باعث میشود که کسی به آسمان تاریک و سرد فکر نکند. بچه ها تا برسیم به ایستگاه چند شعر خواندند.

و کودکی که مک جانانه ای در حال خواب به پستانک میزند. این عکس را در اتوبوس روی پلی گرفتم که منطقه ما را به مرکز شهر وصل میکند.

    خدا حافظ بچه ها!               Hejdå alla barn











هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اگر برای نوشتن نظر مشکل دارید، زیر این قسمت که نوشته «نظر به عنوان» ، روی زبانه (یعنی آن مثلث کوچک) را کلیک و نام ناشناس را انتخاب کنید و نظرتان را بنویسید و اگر خواستید نام خودتان را نیز بنویسید